جمع و تفریق (علم بدیع)جمع و تفریق، از صنایع معنوی در علم بدیع میباشد. ۱ - تعریفدر این صنعت، نخست میان دو یا چند چیز همانندی برقرار میگردد، آنگاه با صفات متمایز آنها از هم جدا میشوند، مانند این بیت سعدی : «منم امروز و تو انگشت نمای زن و مرد / من به شیرین سخنی، تو به نکویی مشهور » [۱]
مصلحبن عبداللّه سعدی، غزلیات سعدی، ج۱، ص۱۴۲، بیت ۱۰، چاپ حبیب یغمائی، تهران ۱۳۶۱ ش.
جامع، در این بیت، انگشت نما بودن است و فرق در شیرین سخنی و نکویی.به تعبیر رشیدالدین وَطْواط (متوفی ۵۷۳) [۲]
محمدبن محمدرشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۷۶، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
جمع در تشبیه به یک چیز است، مانند این سروده او: «فَوَجْهُک کالنّارِ فی ضَوْئِها/ وقَلْبیَ کالنّارِ فی حَرِّها» وطواط میگوید: «در این بیت جمع کردهام میان روی معشوق و دل خویش، در مانندگی به آتش، باز تفریق کردهام به روشنایی و سوزانی».۲ - کاربردصنعت جمع و تفریق، معمولاً در کتابهای علم بلاغت در یک فصل، به همراه جمع، تفریق، تقسیم، جمع با تقسیم، و جمع با تفریق و تقسیم میآید، [۳]
محمدبن محمدرشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۷۴ـ۷۷، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۴]
یحیی بن حمزه علوی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغة و علوم حقائق الاعجاز، ج۳، ص۱۴۱ـ۱۴۴، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
، به تعبیر یحیی بن حمزه علوی (متوفی ۷۴۵) [۵]
یحیی بن حمزه علوی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغة و علوم حقائق الاعجاز، ج۳، ص۱۴۱، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
این اقسام جایگاهی بلند در حُسن تألیف و فصاحت کلام دارند، برخی مؤلفانِ آرایههای ادبی نیز تعاریف جداگانهای از جمع و تفریق ارائه داده و این صنعت را نوع مستقلی به شمار نیاوردهاند. [۶]
محمدحسین شمسالعلماء گرکانی، ابدع البدایع در فن بدیع، ج۱، ص۱۶۸، تهران ۱۳۲۸.
[۷]
محمدحسین شمسالعلماء گرکانی، ابدع البدایع در فن بدیع، ج۱، ص۲۲۱، تهران ۱۳۲۸.
[۸]
احمدبن علی سبکی، عروس الافراح فی شرح تلخیص المفتاح، ج۴، ص۳۵۴، چاپ خلیل ابراهیم خلیل، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
، در برخی تألیفات نیز عنوان این صنعت، جمع با تفریق (الجمع معالتفریق) آمده است. [۹]
یوسفبن ابیبکر سکاکی، مفتاح العلوم، ج۱، ص۲۰۱، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
[۱۰]
ابنمالک، المصباح فی المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۲۴۵، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۱۱]
شمسالدین محمدبن محمود آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج۱، ص۱۰۸، چاپ ابوالحسن شعرانی، تهران ۱۳۷۷.
[۱۲]
حسینبن علی کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۱۴۳، چاپ میرجلالالدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۳]
ابوطالب بن میرزابیک موسوی فندرسکی، رساله بیان بدیع، ج۱، ص۹۶، چاپ مریم روضاتیان، اصفهان ۱۳۸۱ ش.
آوردن کلمه مع (با) نشانه این است که اجتماع این دو صنعت، موجب زیادتِ حُسن است و زیباتر از این است که صنعت جمع یا تفریق به تنهایی به کار رود. [۱۴]
محمدبن احمد دسوقی، حاشیة علی شرح العلامة سعدالدین التفتازانی علی متن التلخیص، ج۲، ص۵۳۷، استانبول.
۲.۱ - در شعر عربیدر اشعار، غالباً جمع در مصراع نخست (صدر) و تفریق در مصراع دوم (عَجُز) میآید ، [۱۵]
حسنبن محمدرامی، حقایق الحدائق، ص۱۱۱، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ ش.
و گاه جمع در مصراع نخست و تفریق در مصراع و بیت بعد میآید، مانند «من و تو هر دو از گل زردیم/ جز من از رنگم و تو از بویی// من ورا پویم ارترا جویم/ تو مرا بین گر ورا جویی» [۱۶]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۶۸، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
در عربی سروده فخر عیسی (متوفی ۵۸۴) [۱۷]
ابنحجه، خزانة الادب و غایة الارب، ج۴، ص۱۲ـ۱۳، چاپ کوکب دیاب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
، گاه ممکن است جمع در بیت نخست باشد و تفریق در بیتهای بعدی، مانند سروده قَمَری جرجانی (متوفی ۴۰۳)؛ [۱۸]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۶۹ـ۷۰، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
، یغمای جندقی (متوفی ۱۲۷۶) نیز این صنعت را در قالب رباعی به کار برده است. [۱۹]
جلالالدین کزّازی، زیبا شناسی سخن پارسی، ج۱، ص۱۲۲، بدیع، تهران ۱۳۷۴ ش.
۲.۲ - در قرآنصنعت جمع و تفریق در قرآن کریم نیز به کار رفته است، مانند «وَجَعَلْنا اللَّیْلَ والنَّهارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنا آیةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنا آیةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً...» و ما شب و روز را دو آیت و نشانه (قدرت)قرار دادیم، آنگاه از نشانه شب(وروشنی ماه) کاستیم و نشانه روز را تابان ساختیم؛ [۲۱]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۳۷۰، بیروت: دارالکتب العلمیة.
[۲۲]
عبدالعزیز عتیق، علم المعانی، ج۱، ص۵۷۸، البیان، البدیع، بیروت: دارالنهضة العربیة.
، این صنعت در چندین آیه دیگر قرآن نیز به کار رفته است. [۲۵]
عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۳۱۴ـ۳۱۵، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۶۷، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
[۲۶]
محمداعلیبن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۳۵، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
[۲۷]
عبدالحسین آقاولی، درر الادب: در فن معانی، ج۱، ص۱۹۲، بیان، بدیع، شیراز ۱۳۳۶ ش، چاپ افست قم.
ابن ابی الاِصْبَع (متوفی ۶۵۴) [۲۸]
ابنابی الاصبع، بدیعالقرآن، ج۱، ص۳۱۳ـ۳۱۴، چاپ حفنی محمدشرف، مصر ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
بحثی را با عنوان بابالتفریق و الجمع در قرآنکریم آورده است که با صنعت جمع و تفریق ارتباطی ندارد، قدیمترین سروده عربی که دارای این صنعت است متعلق به مروانبن ابی حَفْصه (متوفی ۱۸۲) است. [۲۹]
محمد بن عمران مرزبانی، معجمالشعراء، ج۱، ص۳۹۷، چاپ ف کرنکو، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۳۰]
علی خانبن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواع البدیع، ج۵، ص۱۶۸، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
، بُحْتُری (متوفی ۲۸۴)، [۳۱]
ولیدبن عبید بحتری، دیوان، ج۱، ص۲۰۵، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
مهْیار دَیْلَمی (متوفی ۴۲۸) و ابوالعَلاء مَعَرّی (متوفی ۴۴۹) نیز این صنعت را به کار بردهاند. [۳۲]
علی خانبن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواع البدیع، ج۵، ص۱۶۹، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
[۳۳]
علی خانبن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواع البدیع، ج۵، ص۱۷۱، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
۲.۳ - در شعر فارسیدر اشعار فارسی سبک خراسانی، هم در عصر سامانی [۳۴]
محمدجعفر محجوب، سبک خراسانی در شعرفارسی، ج۱، ص۷۹ـ۸۰، تهران ۱۳۵۰ ش.
و هم در عصر غزنوی، [۳۵]
محمدجعفر محجوب، سبک خراسانی در شعرفارسی، ج۱، ص۳۴۹، تهران ۱۳۵۰ ش.
این صنعت به کار رفته و قدیمترین شعر فارسی که دارای این صنعت است، سروده رابعه بنت کعب (متوفی سده چهارم) است. [۳۶]
محمدبن محمد عوفی، لبابالالباب، ج۲، ص۶۱، چاپ ادوارد براون و محمد قزوینی، لیدن ۱۳۲۱ـ۱۳۲۴/ ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
، تا پیش از رادویانی (متوفی سده پنجم)، مؤلفان علوم بلاغی و بدیع، از جمله ابنمعتز (متوفی ۲۹۶)، ابوهلال عسکری (متوفی ۳۹۵)، ابنرَشیق قَیْرَوانی (متوفی ۴۵۶) و نصربن حسن مَرغینانی (متوفی سده پنجم)، از صنعت جمع و تفریق نامی نبردهاند.۳ - تالیفاتترجمانالبلاغه رادویانی، نخستین کتابی است که در باره این صنعت بحث کرده است [۳۷]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۶۸ـ۷۰، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
و پس از آن، رشید وطواط [۳۸]
محمدبن محمدرشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۷۶ـ۷۷، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
و شمس قیس رازی [۳۹]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، ج۱، ص۳۵۴ـ ۳۵۵، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران، ۱۳۳۸ ش .
از آن سخن به میان آوردهاند.جلالالدین سیوطی (متوفی ۹۱۱) و عبدالرحمان اَخْضَری (متوفی ۹۸۳) نیز تعریف این صنعت را به نظم عربی آوردهاند. [۴۰]
عبدالرحمانبن ابی بکر سیوطی، عقودالجمان، ص۱۰۵، مصر ۱۳۰۵.
[۴۱]
احمدبن عبدالمنعم دمنهوری، حلیة اللّبّ المصون علی الجوهر المکنون، ج۱، ص۱۳۵، در هامش.
در قصاید بدیعیه نیز بدیعیهسرایان نام این صنعت را در ضمن سرودههای خود آوردهاند، از جمله صفی الدین حِلّی (متوفی ۷۵۰)، [۴۲]
عبدالعزیزبن سرایا صفی الدین حلّی، شرح الکافیة البدیعیّة، ج۱، ص۱۷۰، چاپ نسیب نشاوی، دمشق ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
ابنجابر (متوفی ۷۸۰)، [۴۳]
علی ابوزید، البدیعیات فی الادب العربی: نشأتها، ج۱، ص۲۶۶، تطوّرها، أثرها، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
ابنحِجَّه حَمَوی (متوفی ۸۳۷) [۴۴]
ابنحجه، خزانة الادب و غایة الارب، ج۴، ص۱۲ـ۱۳، چاپ کوکب دیاب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
و ابوالوفاء عُرْضی (متوفی ۱۰۷۱). [۴۵]
علی ابوزید، البدیعیات فی الادب العربی: نشأتها، ج۱، ص۱۱۹، تطوّرها، أثرها، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۴۶]
علی ابوزید، البدیعیات فی الادب العربی: نشأتها، ج۱، ص۳۳۳، تطوّرها، أثرها، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۴۷]
علی خانبن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواع البدیع، ج۵، ص۱۷۱ـ۱۷۲، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
۴ - فهرست منابع(۱) قرآن. (۲) عبدالحسین آقاولی، درر الادب: در فن معانی، بیان، بدیع، شیراز ۱۳۳۶ ش، چاپ افست قم. (۳) شمسالدین محمدبن محمود آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج۱، چاپ ابوالحسن شعرانی، تهران ۱۳۷۷. (۴) ابنابی الاصبع، بدیعالقرآن، چاپ حفنی محمدشرف، مصر ۱۳۷۷/۱۹۵۷. (۵) ابنحجه، خزانة الادب و غایة الارب، چاپ کوکب دیاب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱. (۶) ابنمالک، المصباح فی المعانی و البیان و البدیع، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱. (۷) علی ابوزید، البدیعیات فی الادب العربی: نشأتها، تطوّرها، أثرها، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۸) ولیدبن عبید بحتری، دیوان، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷. (۹) محمداعلیبن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷. (۱۰) محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، بیروت: دارالکتب العلمیة. (۱۱) محمدبن احمد دسوقی، حاشیة علی شرح العلامة سعدالدین التفتازانی علی متن التلخیص، استانبول. (۱۲) عبدالرحمانبن ابی بکر سیوطی، عقودالجمان، مصر ۱۳۰۵. (۱۳) احمدبن عبدالمنعم دمنهوری، حلیة اللّبّ المصون علی الجوهر المکنون، در هامش. (۱۴) محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۵) حسنبن محمدرامی، حقایق الحدائق، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ ش. (۱۶) محمدبن محمدرشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۷) احمدبن علی سبکی، عروس الافراح فی شرح تلخیص المفتاح، چاپ خلیل ابراهیم خلیل، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱. (۱۸) مصلحبن عبداللّه سعدی، غزلیات سعدی، چاپ حبیب یغمائی، تهران ۱۳۶۱ ش. (۱۹) یوسفبن ابیبکر سکاکی، مفتاح العلوم، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷. (۲۰) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۶۷، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش. (۲۱) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، عقودالجمان، مصر ۱۳۰۵. (۲۲) محمدحسین شمسالعلماء گرکانی، ابدع البدایع در فن بدیع، تهران ۱۳۲۸. (۲۳) محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۸ ش. (۲۴) عبدالعزیزبن سرایا صفی الدین حلّی، شرح الکافیة البدیعیّة، چاپ نسیب نشاوی، دمشق ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۲۵) عبدالعزیز عتیق، علم المعانی، البیان، البدیع، بیروت: دارالنهضة العربیة. (۲۶) محمدبن محمد عوفی، لبابالالباب، چاپ ادوارد براون و محمد قزوینی، لیدن ۱۳۲۱ـ۱۳۲۴/ ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶. (۲۷) حسینبن علی کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، چاپ میرجلالالدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ ش. (۲۸) جلالالدین کزّازی، زیبا شناسی سخن پارسی، ۳: بدیع، تهران ۱۳۷۴ ش. (۲۹) محمدجعفر محجوب، سبک خراسانی در شعرفارسی، تهران ۱۳۵۰ ش. (۳۰) علی خانبن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواع البدیع، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۸ـ۱۹۶۹. (۳۱) محمد بن عمران مرزبانی، معجمالشعراء، چاپ ف کرنکو، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۳۲) ابوطالب بن میرزابیک موسوی فندرسکی، رساله بیان بدیع، چاپ مریم روضاتیان، اصفهان ۱۳۸۱ ش. (۳۳) یحیی بن حمزه علوی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغة و علوم حقائق الاعجاز، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جمع و تفریق»، شماره۴۸۶۲. ردههای این صفحه : علم بدیع
|